5 راه اثبات شده برای جلوگیری از ریزش مو

ریزش مو یا عقب نشینی مو ، یک مشکل همگانی است . اغلب اوقات ما هیچ نقشی در ریزش موهای خود نداریم ، بلکه این بستگی به ژن ما دارد . شما احتمالا روشها یا قرص هایی را برای جلوگیری از ریزش موها امتحان کرده اید اما نتوانسته اید از ریزش آنها جلوگیری کنید . حالا بد نیست که این مطالب را بخوانید و از آن بهره ببرید . این روشهایی که برای جلوگیری از ریزش مو بیان شده است از جمله روشهایی است که همه کارشناسان آن را اثبات شده می دانند و اکثرا در سراسر جهان همین روش را تجویز می کنند که روشی آسان بدون هزینه کردن مبلغ و همچنین بدون استفاده از قرص های شیمیایی است . امتحان کردنش برای کسانی که همه نوع روش را برای جلوگیری از ریزش موهای سرشان امتحان کرده اند و تا به حال نتیجه نگرفته اند ضرر ندارد و فرقش با آن روشها در این است که لااقل آن مقدار مویی را که در سر دارند از دست نخواهند داد .   

وارونه کردن بدن: یکی از علتهای اصلی ریزش مو کمبود جریان خون در پوست سر است . حرکت دادن یا مالش ماهیچه های پوست سر ممکن است باعث جبران این کمبود شود . راه حل ساده این است که به جای مالش پوست سر ، بدن را در حالت وارونه قرار دهید تا خون بیشتری در پوست سر جریان پیدا کند . به پشت دراز بکشید و نیمه بالایی بدن خود را از تخت آویزان کنید . سر شما در پایین ترین نقطه قرار خواهد گرفت . راه ساده دیگر اینکه بر روی زمین دراز بکشید و پاهای خود را به کمک صندلی بالا نگه دارید . پاهای شما باید در زاویه ۹۰ درجه باشد .

تغذیه: عملکرد بدن شما بستگی به تغذیه شما دارد . پس اگر آنرا با چربی و روغن تغذیه کنید بدن آن را ذخیره می کند . چربی و روغن مخصوصا برای افرادی که پوست سر چرب دارند مناسب نیست . گوشت بدون چربی ، رژیم با فیبر گیاهی بالا و استفاده از مولتی ویتامین هایی که شامل بیوتین و روی {۲ عنصر اساسی مقوی برای رشد موها } هستند ، جایگزین آن کنید . می دانم که تغییر عادت غذایی آسان نیست خصوصا وقتی سالها به روش خاصی از غذا خوردن عادت کرده اید ، ولی به این فکر کنید که تغذیه مناسب موها ، امری ضروری در جهت استحکام و زیبایی آنها است .

انرژی حیاتی: بدن شما با انرژی حیاتی عمل می کند. این انرژی ۲ شکل دارد  که یکی سرد است مثل آب و دیگری گرم مثل آتش . برای اینکه بدنی سالم داشته باشید این دو را بطور مرتب در حالت تعادل نگه دارید . اکثر مردمی که موهای کم پشت دارند انرژی گرم در بدن آنها زیاد است . این گونه افراد دوست دارند غذاهایی با انرژی گرم بالا مثل گوشت و حبوبات استفاده کنند . بدانید مو با انرژی گرم مرتبط است . پس شما باید غذاهایی مثل میوه جات ، سبزیجات ، سویا ، آواکادو ، گوجه ، خیار ، کرفس ، موز و ... مصرف کنید . غذاهایی مثل همبرگر ، پیتزا ، استیک ، سرخ کردنی ها ، جوجه بریان و خوردن هر چیزی را که روغن زیاد و طبیعت گرم دارند ، کاهش دهید .

اگر شما جویدن میوه جات و سبزیجات را دوست ندارید به شما توصیه می کنم : یک مخلوط کن تهیه کنید . میوه ها و سبزیهایی که جدا کرده اید داخل آن بریزید بعد یخ را به آن اضافه کنید و مقداری ماست روی آن بریزید و مخلوط کن را روشن کنید . این تکنیک به ما کمک می کند ۵ برابر میوه و سبزی ، نسبت به روزهای عادی مصرف کنیم . یک نوشیدنی مقوی را تصور کنید که از یک سیب ، دو هلو ، یک موز ، یک هویج ، یک گوجه ، سه ساقه کرفک درست شده است ، یک نوشیدنی ملایم و خوشمزه !

حذف مواد سمی: اگر می خواهید موهایتان از طریق بدن سالم رشد پیدا کند مواد سمی استفاده نکنید . جذب اصلی توکسین توسط کسانی که الکل و تنباکو مصرف می کنند صورت می گیرد . اگر سیگاری هستید آن را ترک کنید . اگر نوشیدنی های غیرمجاز مصرف می کنید آن را ترک کنید . حذف این دو عنصر سمی باعث توقف ایجاد توکسین در بدن می شود . تلاش شما در جهت استفاده از رژیم غذایی و تعادل بخشیدن به انرژی حیاتی این عادتهای مخرب را از میان بر می دارد .

رها شدن از استرس: وقتی تلاش می کنید جریان خون بالا و مواد مقوی را به موهای خود برسانید تنها یک عامل طبیعی می تواند مانع این پیشرفت شود: "استرس" .

وقتی استرس دارید هنگام اخم ماهیچه های پوست سر شما تحت تاثیر قرار می گیرد و این مانع رسیدن جریان خون به ریشه های مو می شود . بدون رسیدن مواد غذایی توسط خون پیاز مو از بین خواهد رفت .

استرس بخش طبیعی زندگی است . تفاوت بین افرادی که خوشحال و آزاد هستند با افرادی که اخمو هستند این است که آنها به راحتی آرام می شوند و نگرانی را از خود دور می کنند . در این دنیای زودگذر عجیب توانایی غلبه بر استرس و تمرکز پیدا کردن ، کالای کم یابی است . بیشتر مردم به سادگی نمی توانند بر استرس غلبه کنند . 

دو راه برای حذف استرس از زندگی

فکر کردن را یاد بگیرید : بله درست است فکر کردن . بنشینید و به گذشته فکر کنید . به چیزهایی که حسرت انجام یا انجام ندادن آن را داشتید فکر نکنید. فقط به گذشته برگردید . پیشنهاد می کنم فکر کردن را یاد بگیرید . حتی اگر از کتاب یا رادیو یا کلاس خصوصی باشد . این یکی از مهارتهایی است که زندگی ای بدون استرس برای شما بوجود می آورد .

برنامه ریزی کنید : وقتی نقشه یا هدفی دارید از میزان نگرانی شما کاسته خواهد شد . قدم به قدم گام برداشتن با نقشه در جهت غلبه بر مشکلات برای ما حسی از اطمینان و امنیت فراهم می کند . شما سردرگم نیستید چون برنامه دارید . تنها چیزی که شما نیاز دارید این است که قدم در این راه بگذارید و شروع کنید . برنامه ریزی استرس را کاهش و خلاقیت را افزایش می دهد . این مسئله نه تنها رشد موها را بهتر می کند ، بلکه در انجام کارها موفق تر عمل خواهید کرد .

امیدوارم که نوشته هایم در کاهش نگرانی شما از ریزش موهای سرتان موثر واقع شده باشد .

کسی که از نزدیکترین فاصله به حرف تو گوش می دهد!

می گویند عشق که می آید ، عقل کور می شود و انسان نمی تواند مثبت و منفی ها را به شکل واقعی ببیند و فقط مثبتها را می بیند . اما من می گویم وقتی عشق پا به میدان می گذارد ، عاشق هنوز هم منفی ها را می بیند ، اما معشوق را به خاطر منفی داشتن می بخشد و می گوید که این منفی ها قابل گذشت و اصلاح هستند و در قیاس با آن همه مثبت اصلا قابل اعتنا نیستند . به عبارتی وقتی عشق ظاهر می شود میزان بخشیدن هم افزایش می یابد و هر چه عشق بیشتر باشد بخشودگی و اغماض و چشم پوشی هم بیشتر است .

مادرها را به خاطر بیاورید!یادتان می آید وقتی در کودکی کار خطایی می کردیم و همه برای تنبیه شدن ما بسیج می شدند ، پشت دامن مادر پناه می گرفتیم و او که خیلی مواقع حتی نمی دانست چه کرده ایم فورا رای به بی گناهی ما می داد و می گفت که همه خطاکارند و بچه ها اگر شیطنت نکنند سالم نیستند و خلاصه به شکلی ما را قبل از همه می بخشید و به ما آرامش می داد .

فکر می کنید چرا خیلی از دختران با وجودی که می دانند فردی که به خواستگاریشان آمده از بعضی جهات مشکل دارد باز هم ازدواج با او را می پذیرند!؟جواب بسیار ساده است !! این دختران مشکل خواستگار خود را قابل بخشش و قابل چشم پوشی و از جهاتی اصلاح شدنی می دانند و به همین خاطر بر خلاف میل اطرافیان باز هم او را به عنوان همسر خود می پذیرند . این دختران به هیچ وجه کور نیستند و در واقع به خاطر عشق و علاقه ای که پیدا کرده اند ظرفیت بخشودگی شان بالا رفته و از خطاهای معشوق چشم پوشی می کنند! حالا از شما سوالی دارم و انتظار دارم که خوب روی این سوال و جوابی که می دهید فکر کنید . در واقع جوابی که شما به این سوال می دهید موضوع این بحث است و به شما نوید می دهم که اگر خوب روی سوال و جوابی که می دهید تامل کنید خواهید دید که این مطلب آرامش جاودانه و بیکران و بی واسطه ای را بر زندگی شما حاکم می کند .

سوال من این است:"چه کسی ما را از پدر و مادر و همسر و دوست بیشتر دوست دارد؟به عبارت دیگر آن کدام موجود عالم است که عشق و محبتش نسبت به تک تک ما از هر موجود دیگری حتی مادر و همسر بیشتر است؟"

جواب بسیار ساده است . همان کسی که او را به عنوان خالق هستی و صاحب کاینات می شناسیم . یعنی همان موجودی که ما در فارسی به او "خدا" می گوییم و مالک کل زمین ها و آسمان هاست . شاید یکی که خیلی گناه کرده باشد و خود را روسیاه ترین موجود عالم بداند از راه برسد و بگوید که حتی خدا هم از او رویگردان شده و دیگر عزیزش ندارد . اما این با منطق ابتدایی که من و شما خوب می دانیم درست نیست و جور درنمی آید!!؟ چرا که همه خوب می دانیم موجودی که خدا نخواهد باشد ، حتی اگر تمام عالم و آدم دست به دست هم دهند ، او یک لحظه هم نمی تواند بیشتر زنده بماند و بلافاصله به دیار نابودی و فنا فرستاده می شود . پس همین که هستیم و نفس می کشیم همین بودن ما نشانگر آن است که خالق هستی بی اعتنا به نظر همه آدم های رنگ و وارنگ دنیا ، ما را عزیز می دارد و به ما عشق می ورزد . ممکن است بگوئید ما گناهان بسیار زیادی انجام داده ایم و این گناهان بین ما و خداوند عالم فاصله انداخته است . اما حقیقت آن است که چنین فاصله ای هرگز وجود نداشته و ندارد و نخواهد داشت و خالق کاینات به واسطه عشق و علاقه بی نهایتی که به تک تک مخلوقاتش دارد ، با وجود دیدن این گناهان ما را می بخشاید و در نزدیکترین فاصله با ما منتظر است تا نگاهمان را برگردانیم و چشم در چشم مهربانش دوزیم و در زیبایی نگاهش غرق آرامش ابدی گردیم .

یعنی درست شبیه مادری که قبل از برگزاری هر دادگاهی رای به بی گناهی و بخشودگی فرزندش می دهد ، خالق کاینات هم ، که عشقش میلیونها برابر بیشتر از عشق تمام مادران عالم است ، ما را بخشیده و به هیچ وجه قصد ندارد آرامش و زیبایی زندگی از این به بعدمان را به واسطه خطاهایی که مرتکب شده ایم بر ما حرام کند . او با قرار دادن فرصتی به نام بازگشت یا توبه ، این نشانه را سر راهمان گذاشته که فقط با یک لب جنباندن و دل همراه کردن می توانیم مثل روز اول پاک و پاکیزه شویم و با خدای خود بی اعتنا به نظر دیگران به راز و نیاز بپردازیم .

رابطه بین هر موجودی با خدای خودش یک رابطه شخصی و اختصاصی و کاملا محرمانه و خصوصی است و این اطمینان را به شما می دهم که خالق کاینات به دلیل عشق پایان ناپذیرش حتی برای لحظه ای ناآرامی و نگرانی و دلواپسی شما را از بابت بار سنگین گناهانی که بر دوش می کشید نمی خواهد و فقط با اشاره شما همه خطاها را می بخشد و در نزدیکترین فاصله از شما به حرف هایتان گوش می دهد!

فکر می کنید چرا بسیاری از آدم ها سالهاست به کار خطایی مشغولند و هنوز هم با وجودی که می دانند راه به خطا می روند ، دست از خطا برنمی دارند و به آن کار اشتباه ادامه می دهند!!؟ دلیلش خیلی ساده است!! یک نفر که معلوم نیست شکل و قیافه اش چگونه بوده روزی که این شخص قصد داشته برگردد با او برخورد کرده و به او گفته که دیگر موجودی حساب بخشیده شدنش نزد خدا ته کشیده و او دیگر قابل بخشش نیست و باید تا آخر زندگی بار سنگین این نابخشودگی ابدی را بر دوش بکشد!!

اما حقیقت این است که موجودی حساب ما نزد خداوند عالم هرگز ته نمی کشد و ما هر لحظه که اراده کنیم و با تمام وجود در محضر حضرت حق سر تسلیم فرود آوریم بلافاصله می توانیم حضور او را با دنیایی از عشق و آرامش ، بدون نیاز به هیچ واسطه بیرونی مستقیما در درونمان حس کنیم .

در این رابطه بد نیست داستانی را نقل کنم: می گویند روزی سگی هار به دختر بچه بی گناهی حمله کرد . دختر ترسیده بود و سگ هم بسیار وحشی بود . در این لحظه برادر کوچک دخترک از راه رسید و با چوب و سنگ ، به سگ حمله کرد و او را کشت .

وقتی اهالی ده متوجه قضیه شدند پسرک را به خاطر شجاعتش تشویق کردند اما پسرک بسیار غمگین و وحشت زده بود . او را نزد مرد عارفی که از آن ده عبور می کرد بردند تا با پسرک صحبت کند . پسرک دائم زیر لب می گفت که معلم پیر دهکده گفته که انسان نباید به حیوانات آسیب برساند و اگر چنین کند در آن دنیا همان حیوان به سراغش می آید و آزارش می دهد .

مرد عارف لبخندی زد و دستی بر سر پسرک کشید و گفت:"اما پسرم تو به خاطر حمایت از خواهر کوچکت این کار را کردی و خداوند عالم خودش خوب می داند که دلیل کار تو چه بوده و به همین خاطر تو را می بخشد و تو باید به این بخشش از طرف خداوند اطمینان داشته باشی"

اما پسرک حرفهای مرد عارف را قبول نداشت و دائم همان جمله معلمش را تکرار می کرد . مرد عارف که دید حرفش در پسر اثری ندارد از جا برخاست و سری به علامت تاسف تکان داد و خطاب به مردم گفت:"متاسفانه معلم او هر که بوده ذهن او را نسبت به بخشایش بی نهایت خداوند مخدوش کرده و او اصلا باور ندارد که بخشش خالق کائنات بسیار فراتر از قضاوت های امثال من و معلم اوست . او باور دارد که خطایی مرتکب شده و سزاوار مجازات است و برای چنین کسی هیچ کمکی از من ساخته نیست . بروید همان معلم را پیدا کنید شاید او بتواند نظر پسرک را برگرداند .

در این هنگام مرد عارف راهش را کشید تا از آن ده بیرون برود . پدر پسرک نگران از سرنوشت پسرش به دنبال مرد عارف دوید و از او پرسید:"اگر ما نتوانیم معلم را پیدا کنیم و اگر پسرک باز هم روی بخشیده نشدنش توسط خالق کاینات اصرار کرد چه اتفاقی می افتد؟"

مرد عارف آهی کشید و گفت:" آن وقت پسرک در این دنیا زندگی خوبی را تجربه نخواهد کرد و در آن دنیا سگ منتظر او خواهد بود تا همان گونه که پسرک باور دارد مجازاتش کند!! این کمترین تاوانی است که شخص بی اعتقاد به بخشایش بی نهایت خالق کاینات باید بپردازد ."

 

اسرار مردمان توانگر

 

        شکم بچه هایش را نمی تواند سیر کند ولی ۱۰۰ها هزار تومان خرج خرید مبل سلطنتی می کند تا نشان دهد وضع زندگی اش بد نیست ! جهیزیه دخترش کامل نیست و هنوز نتوانسته او را به خانه شوهر بفرستد اما با قرض و قوله موبایل گران قیمت می خرد تا به بقیه نشان دهد که از قافله پولدارها چندان هم عقب نمانده است . چشمان گود افتاده و رنگ و روی زرد بچه هایش نشان از تغذیه ناسالم دارد ولی النگوهای دست خودش گوشواره های گوش بچه هایش را حاضر نیست بفروشد تا مردم نگویند او فقیر است و لااقل جزو طبقه خوش درآمدها نیست !!

اما آیا چنین آدمی توانگر است ؟ خوب معلوم است که نه!!همه می دانند که توانگران چنین نیستند و اصلا برایشان نظر بقیه در خصوص میزان مال و ثروت آنها بی اهمیت است .پس چرا با وجود این خیلیها هنوز اصرار دارند که حفظ ظاهر و خرج کردن برای تجملات مهمتر از پرداختن به باطن و اصول است؟

جواب این سوال را باید در تصور غلط انسانها نسبت به طرز تفکر توانگران دانست و در اهمیت زیاد دادن به حرفهای مردم جستجو کرد . داستان شاهزاده و گدا اثر مارک تواین را حتما خوانده اید و احتمالا فیلم آنرا چندین بار از تلویزیون دیده اید . در این داستان وقتی یک شاهزاده متوجه شباهت عجیبش با یک پسر گدای همسن و سال خودش می شود ، لباسهایش را با او عوض می کند و وارد جامعه گدایان میشود . ولی هرگز نمی تواند خوی و رفتار فقیران را بپذیرد و با آنها کنار بیاید . یعنی با وجودی که لباسش فقیرانه بود و در محیط فقیران هم زندگی می کرد ، هنوز هم مانند شاهزادگان با زندگی و اطرافیان خود برخورد می کرد . او اصلا اصراری نداشت که لباسش را به رخ دیگران بکشد . حدس بزنید چرا؟ چون همه چیز داشت ! او با وجودی که دیگران باورش نمی کردند اما خودش باور داشت که شاهزاده است و اصلا در بند اینجور ادا بازیها نبود . توانگران واقعی اینگونه اند .

کمی به عکسهای غیر رسمی بیل گیتس میلیاردر معروف نگاه کنید . با لباسی کاملا عادی و از همه مهمتر ارزان قیمت در خیابان شهرهای فقیر با دمپایی راه میرود و به همراه زنش نقشه می ریزد که چگونه پول اضافه اش را برای بهسازی زندگی فقیران کشورهای مختلف جهان خرج کند که واقعا به دردشان بخورد!!!مثلا سیستم آبرسانی آنها را بهبود ببخشد یا مانع از شیوع بیماریهای فراگیر بین کودکان و زنان شود .اینکه او چگونه با اضافه پولش رفتار میکند موضوع دیگری است اما نکته اینجاست که جناب توانگر و خانواده اش فقط به اندازه نیاز از پولشان برداشت می کنند و اصلا هم به نظر بقیه نسبت به میزان ثروتی که دارند اهمیتی نمی دهند .

شاید بگویید که خیلی از میلیونرها را می شناسید که برعکس بسیار متکبر و فخرفروش اند و احساس می کنند به واسطه ثروتی که پشت سر خود دارند یک سر و گردن از بقیه بالاترند . اما باید بین توانگر و میلیونر تفاوتی قائل شوید و به این نکته کلیدی توجه داشته باشید که توانگر فرقش با میلیونر این است که اگر هر دو همین الان تمام ثروت خود را از دست بدهند ، شخص توانگر می تواند در اندک مدتی دوباره توانگر شود و آن میلیونر بی خبر از اسرار توانگری ، برای همیشه باید از دنیای ثروتمندان خداحافظی کند و به قبیله ناتوانگران بپیوندد .

حالا دوباره از شما می پرسم:توانگران چگونه پول خرج می کنند!؟

جواب فوق العاده ساده و زیرکانه است:"توانگران هوشمندانه و به اندازه نیاز خودشان خرج می کنند!"

اگر جنس ارزان قیمت و خوبی،کیفیت و دوام کافی داشته باشد شک نکنید که یک توانگر آنرا می خرد . او اصلا مانند فقیران با اجناس گران مغازه ها برخورد نمی کند که چون یک جنس گران است پس حتما کیفیت اش خوب است . برعکس به نیاز خودش نگاه می کند و اینکه آیا چیزی که می خرد از لحاظ کیفیت نیاز او را برآورده می کند یا نه.در صورت مثبت بودن جواب بدون هیچ درنگی جناب توانگر آن جنس را    می خرد و از مغازه بیرون میرود .

شاید برای شما هم حیرت انگیز باشد اما بد نیست بدانید که عمده خریداران اجناس گران قیمت مغازه های لوکس و تجملی و به اصطلاح بالاشهری اشخاص متوسط و فقیر جامعه اند و عموما توانگران اصلا به این مغازه ها سر نمی زنند .

یک توانگر با خودش فکر می کند که نباید پول را هدر داد و باید آنرا به جریان انداخت تا قدرت زایش پیدا کند .  به همین خاطر فقط به اندازه نیازش هزینه می کند و مابقی را در مسیری که خودش درست      می داند به جریان می اندازد . البته برای هزینه کردن هم برنامه و حساب و کتاب دارد و همیشه دفترچه نیاز خود و خانواده را با اولویت بندی منطقی و قابل توجیه در جیب خود همراه دارد و می داند که امروز باید چه چیزی را به چه دلیلی به چه میزانی و با چه حدود قیمتی بخرد . در واقع یک توانگر قبل از پول خرج کردن این موارد را حتما در نظر می گیرد و با این نوع تفکر است که بین خود و یک پولدار معمولی و تصادفی تفاوت ایجاد می کند .

آیا دفترچه نیاز دارید ؟ یعنی میدانید خود و فرزندان و کارمندان واطرافیانتان در حوزه های مختلف درمانی،تغذیه،تحصیلی،معنوی و ... چه نیازهایی دارند و این نیازها را از روی کدام کمبود متوجه شده اید و آیا برآوردن این نیاز مهم است؟درجه اهمیت یا اولویت پرداختن به این نیاز چه قدر است؟یک توانگر به همه نیازها می پردازد و هیچ نیازی را قربانی نیاز دیگر نمی کند . هزینه کردن و پول خرج کردن برای رفع این نیازی که تشخیص داده اید چقدر باید باشد و به عبارت ساده تر هزینه رفع این نیاز چقدر است؟ یک توانگر هر وقت می خواهد چیزی بخرد دقیقا می داند که حدودا قرار است برای خرید آن چیز چقدر هزینه شود . او همین طوری کلی و چشم بسته خرید نمی کند .

در چه محدوده زمانی باید این نیاز برآورده شود .آیا حتما لازم است همین الان با هر جان کندنی که هست و به هر قیمتی که شده،نیاز برآورده شود یا می توان مدتی صبر کرد و با حوصله به جست و جوی بهترین چاره برای آن نیاز برخاست!؟ هرچند خریدهای اظطراری در زندگی هرکسی وجود دارند اما یک توانگر فقط به این دلیل که ناگهان داخل بازار افتاده و یا دیگران دارند خرید می کنند،پولش را خرج       نمی کند . او عجله ای برای تبدیل پولش به چیزی که ممکن است بیهوده باشد ، ندارد .

چقدر از این نیاز ذهنی است ! یعنی به خاطر نظر مردم و یا چشم و هم چشمی یا فخرفروشی و ... است. هرچه ذهنی بودن نیاز بیشتر باشد بی اهمیت تر می شود!

و جالب این جاست که توانگر چه هنگام خریدن یک تکه نان و چه هنگام امضای قرارداد یک کارخانه بزرگ در هر دو حالت موارد فوق را دقیقا درنظر می گیرد و رعایت می کند . اکنون برای اینکه اختلاف بین یک توانگر واقعی و یک غیر توانگر را دریابید هر وقت دیدید کسی چیزی می خرد روی جواب این سوال فکر کنید که توانگران چگونه خرید می کنند ؟

چه هدیه ای مردان را خوشحال می کند ؟

 

    من بر اثر عذر می خواهم بی فکری بعضی از افراد در هدیه دادن که مشکل اکثر مردم نیز هست تصمیم گرفته بودم تا هرچه سریعتر مطلبی در این مورد نیز تهیه کنم و بگم که : ای بابا ، ما هم دل و احساس داریم . خسته شدیم از دست این هدایای سرسری که ذوق هدیه دادن به دیگران را در ما می کشد.آخه تا کی باید هدیه ای دریافت کنیم که از آن خوشمان نمی آید و مجبوریم که به اجبار و عرض احترام هم که شده از صاحب هدیه تشکر کنیم . اما خدا را شکر زودتر از آنچه که فکر می کردم موفق شدم این مطلب را بنویسم و تقاضا دارم که همه آن را بخوانند مخصوصا خانم ها تا در هدیه دادن به مردان دچار سر گیجه نشوند . امیدوارم که لذت ببرید .  

همیشه خریدن هدیه برای مردان مشکل بوده است . با رسیدن مناسبتهای مختلف با خود میگوییم:"چه هدیه ای به او بدهم تا واقعا دوست داشته باشد و خوشش بیاید؟ "

اگر شما همسری را دارید که هرچیزی را که بخواهد دارد،باز هم باید هنگام خریدن هدیه دقت کنید.خریدن هدیه برای مردان مخصوصا چیزی که واقعا دوست داشته باشند کار مشکلی است . زمانی که احساس می کنید هیچ هدیه عالی برای شاد کردن یک مرد ندارید ،این نکات به نظر بنده به شما کمک می کند که از روانشناسی هدیه دادن به مردان آگاه شوید و هدیه ای منحصر به فرد انتخاب کنید .

۱.کاربردی فکر کنید نه احساساتی: پروفسور مارگارت راکر دکترای روان شناس و کارشناس در حوزه هدیه دادن می گوید:"در یک رابطه،مردان بیشتر از زنان دوست دارند هدیه ای دریافت کنند که بیشتر از میزان پول پرداخت شده،کاربرد داشته باشد .به طور مثال ممکن است زنی از یک خانه پر از گل رز هیجان زده شود ،اما یک مرد ترجیح میدهد وسیله ای قابل استفاده داشته باشد .پس به عنوان هدیه برای یک مرد به یک توپ فوتبال فکر کنید تا نامگذاری یک ستاره به نام او و یا یک جفت دمپایی به جای یک شی تزئینی .

۲.به آنچه که می خواهد گوش بدهید:به نظر من معمولا خانمها با اشاره هایی غیرمستقیم در مورد هدیه مورد علاقه خود صحبت می کنند،اما مردها دوست دارند آنچه را که می خواهند به طور مستقیم بگویند . به جای اینکه بیرون بروید و یک هدیه سورپرایز بخرید،به راحتی خریدن آنچه که مرد خواهان آن است ، میتواند هدیه ای ایده آل باشد . نکته کلیدی این است ، به چیزی که یه مرد میخواهد توجه نشان بدهید و بخرید نه چیزی که شما میخواهید و یا فکر می کنید که او میخواهد .

۳.هدیه خود را مطابق با علاقه او تهیه کنید:زمانی که به دنبال هدیه ای کاربردی برای مردان هستید اطمینان حاصل کنید که هدیه شما مطابق علاقه اش باشد. مثلا اگر علاقمند به باغبانی است ممکن است از داشتن یک گیاه خاص و یه یک وسیله باغبانی خوشحال شود . تماشا کردن فیلم را دوست دارد؟شاید یک دستگاه پخش DVD ، یک سیستم صوتی و یا یک سری CD و DVD    او را خوشحال کند .

۴.از دادن هدایای کلی و سرسری خودداری کنید: بیشتر ، خانمها از این روش هدیه دادن استفاده می کنند تا آقایان{بیچاره آقایان که وقتی مشاجره ای یا چیزی هم با خانمشون پیش میاد باید سرزنش شدن از طرف خانمشون را تحمل کنند که هی میگن:تو آرزوهای من را برآورده نکردی،هدیه خوبی واسا من نمی خری و... که مرد بیچاره هم از سر کم حرفی تسلیم زنش میشه.اما من در اینجا از حقوق مقدس مردان دفاع میکنم،ادامه مطلب را ببینید}. بیشتر مردم از جمله مردان برای هدایای سرسری و کلی ارزشی قائل نیستند.هدایای کلی و سرسری،مثل جوراب و لباس زیر که هر سال به مردی هدیه داده اید {مخصوصا در عید}،هدایای بی بها و کم ارزش تلقی می شوند .

راکر می گوید:"چیزی را که در گنجه دارید و آن را به هرکسی میتوان هدیه داد ، هدایایی کم ارزش هستند."

۵.هدیه ای جالب بدهید: معمولا مردان از هدیه هایی جالب خوششان می آید.البته استثنا هم وجود دارد . کسانی که حقوق ثابت دارند ترجیح می دهند چیزی را داشته باشند که نیاز دارند.نکته کلیدی یافتن چیزی است که مردان از آن استفاده خواهند کرد و کاربردی باشد،اما چیزی که در عین مورد استفاده بودن،جالب هم باشد،نه چیزی که فقط مربوط به کار باشد . برای مثال خریدن یک ست ابزار نجاری ،برای یک مرد مثل خرید یک جاروبرقی برای یک خانم است ،مگر اینکه مرد علاقمند به کارهای چوبی و نجاری باشد و شما آن وسیله خاص را مورد نیاز او ببینید .

۶.در خریدن هدیه کمی فکر کنید: مردان هم دوست دارند حس کنند که مورد توجه اند و یک هدیه بافکر میتواند به آنها این احساس را بدهد که مورد علاقه و مورد حمایت هستند . چه چیزی یک هدیه را با فکر می کند؟ پیدا کردن چیزی که او می خواهد و به آن علاقمند است.در سایتهایی که هدایای جالب و منحصر به فرد پیشنهاد می کنند ، جست و جو کنید . به طور جایگزین ، بعضی وقتها هدیه ای که خودتان برای او درست می کنید می تواند بهترین گزینه باشد . مثل تصویری که خودتان طبق سلیقه او نقاشی کرده اید ، یا یک جعبه از شیرینی های خانگی مورد علاقه اش  .

  پند امروز: کسی که می تواند انجام می دهد ، کسی که نمی تواند یاد می دهد

شعرها و نوشته های عاشقانه و ادبی

من خودم به شخصه علاقه زیادی به دست نوشته های عاشقانه ، فلسفی ، هنری و ... دارم و گاهی اوقات در تنهایی هایم دست به قلم می شوم و برای خودم می نویسم و حالا بدمان نمی آید که از این نوشته ها در وبلاگمان برای مخاطبان محترم قرار دهیم . دوستان اگر مایلید تا در این زمینه همکاری داشته باشید می توانید از این به بعد با من در این کار شریک شوید و نوشته های خود را برای ما ارسال کنید تا من آنها را به اسم خودتان در وبلاگ قرار دهم . برای آغاز من برخی از نوشته هایم را در زیر قرار میدهم . { این کار از این جهت انجام میشود که وبلاگ قدری طعم رمانتیک گونه ای پیدا کند }

           راه بی پایان                                       نگاه نورانی

قله ای را از دور                                                    روبرویم بودی

من تماشا کردم                                                    گرمی دستانت

ناگهان در قلبم                                                     دست من را حس کرد

عشق برپا کردم ...                                                یک تبسم بر لب

سایه اش را دیدم ...                                              قصه ها ساخته بود

ناگهان ترسیدم ...                                                بازوانت همه چیزم شده بود

وسعتش را در فکر                                                و نگاهت گاهی

در زمان سنجیدم                                                   آن قدر نورانی

قامتی گویا داشت،چهره ای طولانی                          که چراغم شده بود .

بر فرازش عشق و،راه بی پایانی...

        دیدار دوباره

 

بسان آبی دریا به رویایت بیایم

برای خواب شیرینت سبدها گل من آرم

بسان تک شهاب وادی عشق

از فراز خانه تو در بیایم

به یاد رنگ شیرین نگاهت

به راهت خانه ای از گل نشانم

به یاد شوق دیدار دوباره

سر راهت تمام غصه دل را ببارم

شادی در دستان توست!

یک قدم کوچک بردار و شاد شو .

امیدوارم مطلبی که پیش روی شماست برایتان مفید باشد.شاید همین حالا علاقمند به امتحان و به کارگیری برخی پیشنهاداتم برای بهبود خلق و خویتان باشید . این پیشنهادها از منابع متعددی گرفته و استخراج شده اند و در زمانها و موقعیتهای گوناگون هم به من کمک کرده اند و برایم سودمند بوده اند .

۱.برای خودتان وظایف و عملکردهای اندک و کوچک ترتیب داده و تعریف کنید. امور جزئی که برایتان شادمانی و رضایت به ارمغان می آورند چه هستند ؟ این شادمانی میتواند خواندن یک مجله پر زرق و برق و تماشایی باشد یا نوشیدن یک فنجان قهوه ، قدم زدن در حومه شهر،یک حمام طولانی آبگرم و یا گپ زدن با یک دوست . به همه آن چیزهای اندک یا جزئی که شادکامی و رضایت را برایتان به ارمغان می آورند توجه کنید و مطمئن شوید که آنها را همه روزه انجام میدهید .

۲.با مشکلاتتان برخورد کرده و دست و پنجه نرم کنید،آنوقت عمل کنید . فقط اجازه ندهید که مشکلات در پس زمینه ذهنتان ریشه بدوانند ، سعی کنید به آن دسته از مشکلاتی که میزان زیادی از انرژیتان را مصرف می کنند و شما را آزرده خاطر می سازند ،فکر نکنید  تاثیر و تصدیق وجود مشکلات و فکر کردن به راههای مقابله و مواجهه با آن ، اعتماد به نفس و مستقیما عزت نفس تان را بهبود بخشیده و افزایش خواهد داد .

۳. قدر آن چیزهایی را که الان دارید بدانید . این طبیعت بشر است که با دیدن شادی دیگران ، به شانس و بخت خوب این افراد حسد می ورزد . اما حقیقت امر این است که شما نمی توانید متوجه واقعیات زندگی این افراد باشید . من یکبار شنیدم که کسی می گفت ، اگر احساس حسادت در وجود شما ریشه دوانده ،معلوم است که واقعیات را نادیده انگاشته اید . به هر حال شما در زندگیتان تابع یک سری واققعیات هستید . پس قدرشناس آن نعمتهایی باشید که دارید .نعمتهایی چون سلامتی ،دوستان ، فرزندان تلاشهای گسترده و تواناییتان در ورزش ، هنر یا کار .

۴.به جنبه های مثبت زندگی نگاه کنید . دیدن نیمه پر یا خالی لیوان کاملا درست است و صحت دارد و این بستگی به درک و تصور شما از موفقیت تان دارد . من یکبار زنی را دیدم که واقعا مرا با تعریف از زندگی و عشق و علاقه اش به دیگران شادمان کرد . از آن ملاقات چند سال نگذشته بود که او را دیدم که چند هفته بود شوهرش مرده و پسرش هم به همان ترتیب کشته شده بود . تصمیم گرفتم تلاش کنم زندگی مثبتی مثل زندگی او داشته باشم و هرگز اجازه ندهم که سختیهای زندگی مرا از مسیرم منحرف کنند . {من در همین جا برای شوهر و فرزند این زن طلب آمرزش می کنم }

۵. کتابهای تعالی بخش بخوانید و به موسیقی شاد و مثبت گوش کنید . خواندن چند صفحه از کتابهای روح بخش و معنوی مورد علاقه یا کتابهایی در مورد زندگی و حیات و آنهایی که تاثیر معنوی خوبی روی شما دارند این اطمینان را به شما میدهد که دیگران هم در زندگیشان سختیهایی را تحمل کرده اند تا به اینجا رسیده اند . به شعرها وموسیقی مورد علاقه تان توجه کنید . دانشمندان ثابت کرده اند که موسیقی تاثیر مثبتی بر ذهن دارد . حالا امتحان کنید و ببینید که چه تاثیری روی شما دارد . 

  همواره لبخند بزنید و شاد باشید .      

مقاوم سازی روح و جسم

 

  چگونه روح و جسم مان را مقاوم سازیم ؟ 

عواملی همچون پیگیری کار ، ورزش ، مبارزه با نفس و نظم در زندگی در مقاوم سازی روح و جسم مان موثر است . در اینجا قصد دارم به عوامل دیگری در رابطه با این موضوع اشاره کنم .

۱. قناعت طبع : نکته مهم در ریشه دار شدن ، داشتن قناعت طبع است که به این معنی نیست که زندگی مادی را رها کنیم و یا اینکه دائم به دنبال جمع آوری اموال باشیم . برای به اعتدال رسیدن و از افراط و تفریط دوری گزیدن و به طور کلی برای رفع نیازها ، باید ثروت در اختیار داشت . طبعا این نیازها نیز رو به فزونی است . به طوری که با برآورده شدن نیازی ، نیازهای دیگر خود به خود فرا میرسند و آدم تلاشگر باید با کوشش آنها را نیز برآورده ساخته و به مکان بالاتری دست یابد .

۲.تغذیه مناسب : غذایی که آدمی برای بقا به آن نیاز دارد هر چه طبیعی تر باشد راحت تر هضم میشود و هرچه بیشتر به سمت غیرطبیعی و شیمیایی میل کند ، اثرات سویی بر روی بدن می گذارد . تغذیه مناسب بر روی جسم اثر مناسب می گذارد و روح را نیز شاداب تر میکند،به طوری که گفته میشود اگر آدمی بداند از چه نوع خوراکی استفاده کند عمر طولانی همراه با جوانی طولانی پیدا خواهد کرد .

۳.فراگیری تخصص : در همه اعصار گذشته نیز افراد متخصص همواره مورد احترام و تکریم بوده اند.حال این تخصص می توانست در امر کشاورزی و ساختن شمشیر و در نجوم و یا در علم پزشکی باشد .بنابراین وقتی در ۱۰۰ها سال پیش اینگونه تخصصها به آدمیان وجهه ای بخشیده است ، اکنون که در قرن ۲۱ هستیم آدمهای فاقد تخصص ، راهی جز بردگی در انتظارشان نیست . البته تخصص فقط در داشتن مدارک علمی خلاصه نمی شود و چه بسا صنعتگران فاقد مدارک کلاسیک در حرفه و فن خود استاد هستند.هزاران نقاش ،موسیقیدان،هنرمند،نویسنده و سایرین میتوانند از همین ویژگی برخوردار باشند.البته فراگیری هر تخصص به زحمت و کار و تلاش شبانه روزی احتیاج دارد،و بررسی زندگی انسانهای مخترع و مکتشف ،نویسندگان ماندگار تاریخ و یا شجاعان صحنه های نبرد ،همه و همه در اثر کار و تلاش پیگیر به نقاط برجسته ای دست یافته اند و تبدیل به آدمهای قوی و کاردان شده اند و سایر انسانها همواره به آنها تاسی می کنند .

۴.فراگیری زبان خارجه: گفته میشود جهان به دهکده ای کوچک و مرتبط تبدیل شده است . در این دهکده برای ایجاد ارتباط و فراگیری علوم و فنون و سایر دستاوردهای دیگر ،ناگزیر از دانستن یک زبان بین المللی هستیم. می طلبد که افراد بر این مورد نیز فایق آیند که راهی است برای رهایی.چون در این جهان چند میلیاردی باید از این خوان گسترده علمی ، هرکس به فراخور استعداد خود توشه ای برچیند و تنها برای جذب دستاوردها و تجارب دیگر ملل ، دانستن زبانهای بین المللی لازم است . بنابراین راه ریشه داری و مقاومت در مقابل هجوم نیز از منظری به فراگیری زبان و احاطه بر آن می گذرد .

۵.فرایض مذهبی: ایجاد و برقراری یک رابطه روحانی با خالق از طریق انجام فرایض دینی باعث خرسندی و آرامش آدمی میشود .به طوری که خود دعا نه تنها انسان را تقویت میکند بلکه روحیه یاس و ناامیدی را از دل آدمی دور میکند . وقتی در تنهایی او را میخواهیم و از او مدد می طلبیم نیرو و انرژی نهفته ای در ما زنده میشود و همه کائنات به سمت ما انرژی می فرستند و این انرژیهای مثبت ،زندگی آدمی را دگرگون می سازند . پس این نیروی عظیم را دریابیم و خود را از آن تهی نسازیم . با او باشیم ، همدل بر مبنای فطرت آدمیان زندگی کنیم تا بارور و ریشه دار شویم .

 

۶.کامپیوتر و اینترنت: در دهکده جهانی کامپیوتر توانسته است ارتباطات را نزدیک و نزدیکتر سازد و از طریق اینترنت تمام سلولهای دهکده به این شبکه ارتباطی جهانی وصل شده اند و مانند رشته های اعصاب که در سراسر بدن وظیفه انتقال را به عهده دارند ، در جهانی بیرون از بدن ، این اینترنت است که رشته اعصاب جهان به شمار میرود و گستردگی آن واقعا به سرعت باد در همه نقاط پراکنده میشود . وقتی تمام نشریات جهان ، تمام کتب منتشر شده ، تمام نقاط دیدنی ، تمام اطلاعات تجاری ، سیاسی،نظامی،اقتصادی،فرهنگی را با یک کلیک زدن می یابی ، عظمت آن را در می یابی . و بیجا نیست که سالها پیش سازمان ملل اعلام کرده که از سال ۲۰۰۰ به بعد افرادی که نمی توانند با کامپیوتر کار کنند بی سواد هستند . زبان ارتباطی کامپیوتر جهان ،اینترنت است که باید به این رشته چنگ زد .هرچند در آن انحرافاتی نیز باشد . ولی نمی توان به علت سو استفاده از شمشیر آن را به دست نگرفت.

۷.داشتن روابط عمومی مناسب: در زندگی اجتماعی داشتن روابط فی مابین انسانها از اولویتهای اساسی است . واضحتر آنکه چون انسانها اجتماعی زندگی میکنند بنابراین باید با یکدیگر رابطه داشته باشند و این ایجاد رابطه به تعبیری راهگشای ترقی میان آدمیان است . در کشورهای پیشرفته احزاب و دیگر تشکلهای غیرحزبی را افرادی تشکیل میدهند که دارای روابط عمومی عالی هستند . روابط عمومی بالا ، نقاط قوت و مثبت فرد را واضحتر به نمایش می گذارد ، و چه بسا فردی که دارای خصلتهای رهبری و مدیریتی خوبی نیز هست به علت فقدان خونگرمی و عدم ایجاد رابطه ، هرگز نتواند پتانسیلهای خود را به منصه ظهور برساند . ولی افرادی که از چنین ویژگیهایی به صورت قوی برخوردار باشند و حتی دارای یک مدیریت متوسط اما رابطه قوی باشند ، به سرعت رشد و پیشرفت می کنند .

۸.مثبت انگاری ذهنی: پرورش ذهن به سمت مثبت گرایی از ویژگیهای مهم دست یازیدن به زندگی بهتر است . باید دانست فکر مثبت تن آدمی را نیز بسوی سلامت بیشتر رهنمون می سازد . افکار پوچ و منفی بیماری زا هستند . اثر ذهن مثبت به قدری تعیین کننده است که حتی میزان طول عمر آدمی تا حدودی به آن بستگی دارد . تحقیقات به عمل آمده از مردم قبیله ای که با دیگران رابطه ای نداشتند و دارای عمر بیش از ۱۰۰ سال بوده اند نشان داده است زمانی که با قبایل دیگر که متوسط عمر ۷۰ ساله داشته اند رابطه برقرار می کنند ، آنها نیز به این باور میرسند که عمر متوسط حدود ۷۰ سال است و بدون اینکه هیچ پارامتری در زندگی آنها تغییر یابد ،در اثر این باور و ذهنیت به عمر متوسط ۷۰ ساله میرسند و شروع به مردن می کنند .

بنابراین تقویت ذهن به سمت مثبت نگریستن ، آدمی را وادار می کند که اعتماد به نفس بیشتری پیدا کند و خود را قویتر احساس کند و همین مساله باعث پیروزی بر ناکامی های روزمره می شود . 

 

درآمد اینترنتی به روش خیلی ساده

بدون کار فکری و جسمی دارای حقوق ثابت ماهیانه شوید

برای آنهایی که می خواهند راحت پول بدست بیاورند 

یک روش موفق و تضمین شده 

حتما بسیار شنیده اید یا دیده اید که بسیاری از افراد بدون داشتن سرمایه قبلی و یا تحصیلات عالی دارای زندگی راحت و بی دغدغه هستند . یعنی به شغلهای دیگر که لازم به داشتن مدرک تحصیلی نیست روی آورده و در آینده دارای مهارتهای بسیار در زمینه های فنی و عملی ، ارتباطی ، اجتماعی و ... شده اند و وقتی از آنها در مورد کارشان سوال می کنیم از راضی بودن کارشان و زندگی صحبت می کنند و در مقابل ما فکر می کنیم که رمز و رازی در کار خود دارند و آن را به دیگران نمی گویند . اما مسئله در اینجاست که نه رازی در کار است و نه رمزی . فرق آنها با ما در این است که آنها زودتر از ما فکر خود را در زمینه تجارت بویژه از طریق اینترنت که خیلی هم آسان است به کار انداخته اند و در مقابل کسانی وجود دارند که فقط و فقط به درس خواندن مشغول شدند و در کنار درس خواندن از سایر مسائل مهم زندگی خود غافل ماندند و حال وقتی که به عرصه دیگری از زندگی که در واقع دنیایی متفاوت از مهارتهای تحصیلی است وارد می شوند و با مشاهده گروه اول و مشاهده توانایی اینگونه افراد در زمینه های مختلف دچار کمبود ناشی از عدم توانایی در پیش بردن این مسیر می شوند و این ناتوانی باعث می شود که به حق خود برای برطرف کردن نیازهای مادی نرسند و در نتیجه بخش زیادی از تلاشهای آنها در این جریان محو می شود .

اما همیشه گفته شده که برای هر مشکلی راه حلی وجود دارد و این مطلبی را که در ادامه خواهم گفت یکی از راه حلهای عالی است . در واقع اگر مایلید از حالا هوش تجاری خود را به کار بیندازید دست به کار شوید .

ما در اینجا یکی از راههای ساده موفقیت در زمینه مالی که کاملا قانونی است را در اختیار شما قرار میدهیم و آن اینکه :

شما فقط در این سایت عضو می شوید و به ازای معرفی هر ۱۰ نفر زیر مجموعه بیش از ۱۰۰ هزار تومان تا سقف ۱۰۰ میلیون تومان در ماه درآمد کسب می کنید . در ضمن اگر زیرمجموعه شما نیز اقدام به عضوگیری کند حقوق شما ۲ برابر می شود . در این کار نیازی نیست که شما بابت عضویت پول و یا چیز دیگری به حساب شرکت مربوطه وارد کنید . شما فقط ثبت نام می کنید و باقی کارها با شرکت است .

در پایان صحبتهایم این را بگویم که فکر نکنید این قضیه سرکاریه یا دروغه یا کلاهبرداریه و یا ...   .

این یه کار کاملا قانونیه و در واقع یک نوع درآمدزایی اینترنتی از طریق تبلیغات است . برای دانستن اطلاعات و جزئیات کاملتر و همچنین دریافت فرم ثبت نام به روی این آدرس کلیک کنید .

برای دسترسی بهتر می توانید در بخش نظرات همین مطلب مراجعه کنید . چون وبلاگ اجازه این کار را  نمی دهد .

خودتان می توانید امتحان کنید فقط با یک کلیک .

مدیر موفق چه ویژگی دارد ؟

آیا می خواهید مدیر موفقی باشید ؟

اگر بر اساس شایستگی هایتان به مدیریت برگزیده شده اید مطمئنا از نظر سرعت عمل ، هوش و رهبری در سطحی بالاتر از دیگران قرار دارید که مدیریت را به دست گرفته اید.حال برای موفقیت بیشتر شما در کارهایتان پیشنهاد می کنیم به این توصیه ها عمل کنید :

هر هفته یا حداقل هر ماه یکبار به واحدهای تحت سرپرستی خود سر بزنید ، حال ممکن است این واحد تحت سرپرستی کلاس یک معلم ، دفتر کار یک کارمند ، کارگاه یک کارگر و یا ... باشد .

همکارانتان را بیش از هر چیز انسان ببینید و انسانیت آنها را دریابید تا آنها خود ، کار و مسئولیت را دریابند .

همکاران انسانگرا ، سلیم النفس ، با تقوی ،کاردان و باتجربه را به مسئولیتهایی که مربوط به پستهای مهم میشود ، بگمارید .

از جاذبه و دافعه کمک بگیرید اما جاذبه را در حد اعلی و دافعه را در حد نیاز و ضرورت به کار برید . از این دو حربه برای افراد مختلف ، متناسب با ظرفیت آنها استفاده کنید .

به موقع تشویق کنید ، به موقع تذکر دهید و بیشتر از آنچه تذکر می دهید تشویق کنید ، یادتان باشد تشویق الزاما مادی نیست . .

تبعیض یکی از شکوه های عمومی و مشترک همکاران در محیط کار است این بیماری مدیریتی را بشناسید و در رفع آن بکوشید .

در امر روابط با دیگران احساساتی، هیجان زده و شتاب زده عمل نکنید .

آراستگی و پیراستگی را که شامل پاکیزگی ، زیبایی ، ایمنی ، بهداشت و انضباط میشود در محیط کار اعمال کنید .

همواره معلم باشید و یادتان باشد که همکاران شما از رفتار شما بیشتر از گفتار شما می آموزند پس سعی کنید رفتار شما با گفتارتان منطبق باشد .

قاطع اما مهربان باشید .